«موحد» و هزار راه نرفته
«موحد» و هزار راه نرفته
کهگیلویه این روزها دردمند است و نیازمند نسخه‌ای که، شفابخش زخم بی‌پناهی جوانانش در غربت باشد.

سفیر یاسوج؛ نفس‌ها به شماره افتاده، دهان‌ها را دیگر یارای اعتراض نیست، بغض‌ها در گلو خشکیده و رویاها زوال و نابودی‌شان را به نظاره نشسته‌اند.

بیش از دو دهه است که کهگیلویه، میراث گران‌سنگ سال‌های بسیار دور، روی خوش ندیده، به جز در دوره‌ای که صدای چماق لری بزرگواری به گوش این و آن رسید، کهگیلویه تاکنون هیچ وکیلی که بتواند از مظلومیت مردمش دفاع کند، نداشته است.

چه آنکه در تمام این سال‌ها هم آنانکه خود را نماینده کهگیلویه می‌دانستند با عملکرد ناصوابشان نمک بر زخم محرومیت این مردم پاشیده‌اند.

کهگیلویه این روزها از همیشه دلمرده‌تر است، کهگیلویه این روزها به‌سان دخترکی بی‌پناه می‌ماند که در میانه تاریخ دور و دراز رنج و محنت راهش را گم کرده است.

کهگیلویه پدر می‌خواهد؛ پدری مهربان که دست جوانانش را به گرمی بفشارد صدایشان را بشوند و قدم بزند به جای تمام قدم‌هایی که برداشته نشد و به جای تمام راه‌هایی که به بیراهه رفت… پدر می‌خواهد تا صدای مردمی باشد که این روزها بغض‌های فروخورده‌شان در گلو سنگینی می‌کند.

کهگیلویه این روزها دردمند است و نیازمند نسخه‌ای که، شفابخش زخم بی‌پناهی جوانانش در غربت باشد.

عسلویه، بهبهان، شیراز و در سال‌های اخیر استان یزد، جوانان این دیار را خوب می‌شناسند، جوانانی که به خاطر لقمه‌ای نان درد غربت و دوری از خانواده را به جان می‌خرند تا کسی صدای غرور له‌شده‌‌شان در زیر پای سیاسیون را نشنود.

موحد مدیون است به خاطر تمام سال‌هایی که امیدهای جوانان این دیار را ناامید کرد، مدیون است برای تمام قدم‌هایی که برنداشت و به خاطر تمام قدم‌های ناصوابی که با برداشتنشان دل‌های زیادی را رنجاند.

این مطلب، پیش‌درآمدی است بر سلسله انتقادات از نماینده شهرستان‌های کهگیلویه، بهمئی، لنده و چرام در مجلس شورای اسلامی که از این تاریخ، به صورت هفتگی با عنوان «موحد و هزار راه نرفته» منتشر می‌شود.

نویسنده: مرضیه جوشن

انتهای پیام/